برای آذربایجان امروز روز بزرگی است.روز تولد بابک خرمدین سردار بزرگ آذربایجان.تو این سالها وقتی صحبت از بابک میشود،دیگر تنها سخن از یک شخصیت تاریخی یا یک رویداد بزرگ تاریخی نیست.صحبت از آرمان بزرگ یک ملت است.
ملتی که در یک قرن اخیر اگر نگوییم که سیاست و اقتصادش استعمار شد،در عوض میتوانیم بگوییم فرهنگش به مستعمره رفت.زبانش استعمار شد.
ار آن روزهایی می نویسم که صحبت کردن به زبان مادری برای کودکان وطنم جریمه به همراه داشت.
از آن روز هایی که از سرشماری مردم میهنم با خر شماری تعبیر شد.
میخواهم از رژیمی بنویسم که سردمدارانش فاشیست های فراماسون بودند.انگلیسی منش بودند.
میخواهم از آنهایی بنویسم که اقلیت را بر اکثریت تحمیل کردند.از فرهنگستانی مینویسم که شد قاتل فرهنگ ها.
میخواهم از این بنویسم که اگر انگلیسی ها نبودند،آریاگرایی چه مفهومی داشت.
اگر فراماسون های انگلیسی منش مانند فروغی نبودند،فارس گرایی از کجا می آمد.
میخواهم از یک فاجعه بنویسم.از یک بیست و یک آذر غمگین بعد از یک بیست و یک آذر شیرین برای ملتم.
از آنهایی مینویسم که بر سر عهد خود با دولت قانونی و ملی سرزمینم وفادار نماندند.
از قتل عام کودکان و زنان سرزمینم مینویسم.از جشن های کتابسوزان وحشیانه مینویسم.
از ملتی مینویسم که برای رسیدن به خواسته های خود انقلاب کرد.
میخواهم از آن روزهایی بنویسم که از حرکت های قانون مدارانه ی ملتم با تعبیر خائنانه و آمریکا منشانه یاد شد.
میخواهم از آن روزی بنویسم که ملتم تشبیه به یک حیوان پست شد.هر حرکت معترضانه را هم با نام اسلام و چماق دروغین اسلام کوفتند.
از امروز مینویسم.از وعده های صدمن یه غاز.
هر که می آید وعده ای شیرین برای ملتم میدهد.کارش که راه افتاد اولین لگد را خود به وعده هایش میزند.
از امروز مینویسم که رفتن به یادگار سردار وطنم جرم است.
از امروز مینویسم که حتی زندگی شخصی محمد رضا فاش شد اما جنایتش بر سر مردم آذربایجان هرگز.حتی گاهی هم از آن بعنوان نجات آذربایجان یاد شد.
از امروز مینویسم که از هر حرکت ملت من با عنوان پان ترکیسم یاد میشود.قضاوتش را میگذارم بر عهده ی افکار عمومی که با این احوالات پان ترکیست واقعیت دارد یا پان فارسیست؟کدام واقعیت است و کدام توهم؟
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: منم لینکت میکنم بازم به من سر بزن یادت نره